نویسنده:ع. امین
امام راحل به اهل‏بیت(ع) عشق مى‏ورزید و این کار را افتخارى‏بزرگ مى‏شمرد. نظرهاى آن بزرگوار در باره هریک از معصومان‏علیهم‏السلام شنیدنى و جالب توجه مى‏نماید. بنابراین، بى‏هیچ توضیحى،به مرور این بخش از سخنان امام مى‏پردازیم:

حضرت زهرا(س)

امام، حضرت زهرا را زنى مى‏داند که عالم به وى افتخار مى‏کند.
او کسى است که در مقابل حکومتهاى جبار ایستاد و خطبه‏خواند.
امام روز ولادت فاطمه زهرا(س) را روز بزرگى مى‏شمارد و او رازنى برابر با همه مردان مى‏داند. زنى که انسان نمونه شمرده‏مى‏شود و تمام هویت انسان در او جلوه‏گر است. زنى که افتخارخاندان وحى است و چون خورشیدى بر تارک اسلام مى‏درخشد. امام ازاحترام بى‏حد رسول خدا(ص) به این مولود شریف یاد مى‏کند و آن رانشانه جایگاه ویژه زن در جامعه مى‏داند که اگر برتر از مردنباشد، کمتر نیست.
از نظر امام، حضرت فاطمه(س) عنصر تابناکى است که زیربناى‏فضیلتهاى انسانى و ارزشهاى والاى خلیفه‏الله در جهان است. او ازمعجزه‏هاى تاریخ و افتخارهاى عالم وجود است. امام معتقد است‏تاویل «لیله مبارکه‏» در آیه (اناانزلناه فى‏لیله مبارکه)
فاطمه(س) است. رهبر راحل انقلاب تسبیحات حضرت زهرا(س) را ازتعقیبات شریفه و از افضل تعقیبات مى‏داند و بر این باور است که‏اگر چیزى بهتر از آن بود، رسول خدا(ص) آن را به فاطمه(س) عطامى‏فرمود.

حضرت على(ع)

حضرت امام در باره منزلت امام على(ع) مى‏فرماید: «ملائکه‏بالشان را زیر پاى امیرالمومنین(ع) پهن مى‏کنند، چون مردى است‏که به درداسلام مى‏خورد; اسلام را بزرگ مى‏کند; اسلام به واسطه اودر دنیا منتشر مى‏شود و شهرت جهانى پیدا مى‏کند; با زمامدارى آن‏حضرت جامعه‏اى خوشنام و آزاد و پرحرکت و پرفضیلت‏به وجودمى‏آید. البته ملائکه براى حضرتش خضوع مى‏کنند و همه براى اوخضوع و خشوع مى‏کنند. حتى دشمن در برابر عظمتش تعظیم مى‏کند.»
امام خمینى(ره) امیرمومنان را ظل الله (سایه خدا) مى‏داند،سایه‏اى که هیچ حرکتى از خودش ندارد و هرچه هست از خداست.
بنیانگذار جمهورى اسلامى، حضرت امیر(ع) را معلم همه بشر و مردى‏که معجزه بود و کسى نمى‏تواند مثل او باشد مى‏داند. شخصیتى‏بى‏نظیر که امور متضاد را در خودش جمع کرده است; همراه با قوه‏بازو، اهل زهد است. جنگجو و در همان حال اهل عبادت است. شمشیرمى‏کشد و اشخاص منحرف را درو مى‏کند، ولى با عاطفه است. روزهاروزه‏دار و شبها مشغول به عبادت است و شبى هزار رکعت نمازمى‏خواند. غذایش از نان و سرکه یا حداکثر زیت و نمک است، ولى‏در عین حال آن قدر قدرت بدنى دارد که در خیبر را مى‏کند وچندین ذراع دور مى‏اندازد; کارى که چهل نفر نمى‏توانستند بکنند.

امام حسن(ع)

امام خمینى(ره) در باره قیام امام حسن(ع) علیه معاویه مى‏گوید:
در وقتى که همه با آن مردک (معاویه) بیعت کرده بودند و سلطانش‏حساب مى‏کردند، امام حسن(ع) قیام کرد. و وقتى گروهى نگذاشتندقیام ادامه یابد، با شرایطى صلح کرد که معاویه را مفتضح نمود;همان قدر که سیدالشهدا یزید را مفتضح کرد. امام معقتد است‏گرفتارى امام حسن(ع) از دوستان و اصحابش بیشتر از دیگران بود.
آنها به نقشه‏هاى امام توجه نداشتند و افکارشان ناقص بود وامام را اذیت و با دشمنش معاهده کردند.

امام حسین(ع)

امام خمینى(ره) در باره قیام سیدالشهدا(ع) و اصحاب و بستگانش‏معتقد است: چون قیام لله بود، اساس سلطنت‏یزید خبیث راشکستند. اساس سلطنتى که مى‏خواست اسلام را به صورت سلطنت طاغوتى‏در آورد، نابود کردند.
سیدالشهدا(ع) تمام اصحاب و جوانان و مال و منال و هرچه راداشت، در راه خدا و براى تقویت اسلام و خالفت‏با ظلم وامپراتورى قدرتمندتر از امپراتوریهاى امروزى داد، و اسلام‏و مذهب را بیمه کرد.
امام حسین(ع)، در نظر بنیانگذار جمهورى اسلامى، شخصیت عظیمى‏است که از عصاره وحى الهى تغذیه کرد و در خاندان سید رسل محمدمصطفى و سید اولیا على مرتضى تربیت‏شد و در دامن صدیقه طاهره‏بزرگ گردید و با فداکارى بى‏نظیر و نهضت الهى خود، واقعه بزرگى‏به وجود آورد که کاخ ستمکاران را فرو ریخت و مکتب اسلام رانجات بخشید.
امام خمینى(ره) قیام امام حسین(ع) را نهى از منکر و استنکارظالمان مى‏داند و معتقد است: سیدالشهدا همه عمر و زندگى‏اش رابراى رفع منکر و جلوگیرى از حکومت ظلم و مفاسدى که ایجادمى‏کنند، صرف کرد.

امام سجاد(ع)

امام خمینى(ره) به گریه‏ها و مناجات و ناله‏هاى على‏بن الحسین(ع)
توجه مى‏کند و مى‏گوید:
این ادعیه و مناجاتها، قیام به وظیفه بندگى در مقام عبودیت‏است. ... سیدالساجدین و زین العابدین شبیه‏ترین مردم به حضرت‏على(ع) در فقه و ظواهر بود و رنگش از بیدارى شبانه، زرد شده وچشمانش از گریه سوخته بود. پیشانى مبارکش از سجده بسیار مجروح‏شده و ساقها و قدمهایش از نماز ورم کرده بود. ولى باز معتقدبود به اندازه على(ع) عبادت نکرده است.
در باره عبادت و تلاوت قرآن حضرت سجاد(ع) مى‏گوید:
بعضى از شنیدن آن (تلاوت قران حضرت سجاد(ع‏» غش مى‏کردند.
وقتى حضرت على بن الحسین به نماز مى‏ایستاد، رنگش متغیر مى‏شد;و وقتى سجده مى‏کرد، سرش را بلند نمى‏کرد تا آن که عرق از اومى‏ریخت; و به هنگام نماز مثل، ساقه درختى بود که حرکت نمى‏کرد.
امام، حضرت سجاد(ع) را از بزرگترین نعمتهایى مى‏داند که ذات‏مقدس حق بربندگانش منت نهاده، تا طریق عبودیت را به آنان‏بفهماند. امام از همگان مى‏خواهد در حالات آن حضرت و مناجات آن‏بزرگوار با حضرت حق و دعاهاى لطیف آن سرور، که کیفیت آداب‏عبودیت را به بندگان خدا تعلیم مى‏دهد، بیندیشند. در باورامام، مناجات آن بزرگواران براى تعلیم بندگان نبوده; و این‏کلامى بى‏مغز و باطل است که از جهل به مقام ربوبیت و معارف‏اهل‏بیت صادر شده; بلکه خوف و خشیت آنها بیشتر بوده و عظمت وجلال حق در قلب آنها بیشتر تجلى نموده است.
امام(ره)، ادعیه حضرت سجاد(ع) را سازنده مى‏داند و معتقد است:
اگر مردمان بفمهند این ادعیه چه کرده و چطور مى‏تواند تجهیزکند، نمى‏گفتند ادعیه براى چیست.
امام منبر حضرت سجاد(ع) را در حضور یزید افشاگرانه و روشنگرمى‏داند.

امام باقر(ع)

امام(ره)، حضرت باقر(ع) را عالم آل محمد(ص) و عاشق جمال حق‏مى‏خواند و مى‏فرماید:
«صدقه را پس از وقوع در دست‏سائل، مى‏بویید و مى‏بوسید واستشمام رایحه طیبه محبوب از آن مى‏کرد. و خدا مى‏داند براى آن‏ذات مقدس و عاشق مجذوب چه راحت نفس و سکونت‏خاطرى پیدا مى‏شد;و چطور آن اشتعالات قلبیه و احتراقات شوقیه باطنیه (را) این‏عشقبازى خاموش مى‏کرد.»
امام مى‏گوید: آن حضرت در محلى که داشتند کار مى‏کردند، به رغم‏این که مسوولیت معنویشان و کار تبلیغى و تعلیمى‏شان زیاد بود،به ایشان عرض کردند: این کار را به ما واگذار کن. حضرت فرمود:
میل دارم خودم کار کنم، حرارت آفتاب را در بدنم حس کنم. و این‏ارزش است که شخص اول عالم اسلام و داراى آن مقامات، کار کند وبیاموزد ارزش کار چقدر است.
امام خمینى باقرالعلوم(ع) را بالاترین شخصیت تاریخ مى‏داند;شخصیتى که جز خدا و رسول(ص) و امامان‏علیهم السلام کسى نمى‏تواندمقامش را درک کند.

امام صادق(ع)

امام خمینى(ره) معتقد است: آنچه از عبادت براى حضرت صادق(ع)
حاصل شده، براى دیگران ممکن نیست. او مى‏گوید: آن حضرت براى‏شکرگزارى صدقه مى‏داد و شکرگزارى را محبوبترین کارها مى‏دانست.
آن حضرت در وضعى که زیر فشار حکام ستمکار بود و در حال تقیه‏به سر مى‏برد و قدرت اجرایى نداشت و بسیارى از اوقات تحت‏مراقبت و محاصره بود، براى مسلمانان تکلیف معین مى‏کرد. و حاکم‏و قاضى نصب مى‏فرمود; زیرا مردانى که داراى سطح فکر وسیع‏باشند، هیچ‏گاه ماءیوس نگردیده و به وضع فعلى خود که درزندان و اسارت به سر مى‏برند و معلوم نیست آزاد شوند.
نمى‏اندیشند. آنها براى پیشبرد هدف خویش در هر وضع که باشندنقشه مى‏کشند، تا بعدا اگر توانستند آن را اجرا کنند یا دیگران‏که بعد از دویست، سیصدسال مى‏آیند، دنبال این طرح بروند. امام‏صادق(ع) با این عمل خویش به فکر آینده امت و بشر و همه عالم‏بود و مى‏خواست‏بشر را اصلاح و قانون عادلانه را اجرا کند. امام‏خمینى(ره) طرحهاى امام صادق(ع) را درجهت آگاهى ملت اسلام وروشن ساختن وضع حکومت اسلامى مى‏داند.

امام کاظم(ع)

امام خمینى(ره) دستگیرى و حبس حضرت موسى بن جعفر(ع) به دست‏هارون‏الرشید را به خاطر قدرت طلبى خلفاى عباسى مى‏داند. (الملک‏عقیم) و معتقد است: خلفا مى‏دانستند اولاد على(ع) داعیه خلافت وتشکیل حکومت اسلامى را دارند و خلافت و حکومت را وظیفه خودمى‏دانند; زیرا وقتى از آنها خواسته شد حدود «فدک‏» را تعیین‏کنند، حدود کشور اسلامى را تعیین کردند، یعنى این حدود حق آنهابود و مى‏بایست‏بر آن حکومت داشته باشند. حکام جائر مى‏دانستنداگر امام موسى‏بن جعفر(ع) آزاد باشد، زندگى را بر آنها حرام‏خواهد کرد و ممکن است زمینه‏اى فراهم شود که حضرت قیام کند وسلطنت را براندازد.
امام راحل(ره) مى‏فرماید: موسى بن جعفر در حبس هم مقابله مى‏کردو مخالف با رژیم طاغوتى بود.
مسلما هفت‏سال و احتمالا چهارده سال امام در حبس بود; زیرا این‏راهى است که همه اولیاى خدا پیمودند.

امام رضا(ع)

امام خمینى(ره) توصیه امام رضا(ع) به فرزندش حضرت جواد(ع) راذکر مى‏کند که به وى فرمود: همراه خود اموالى بردار و هرکس ازتوچیزى خواست، انفاق کند.
امام خمینى(ره) تزویر ماءمون و گفتن «یابن عم‏» و «یابن‏رسول الله‏» به امام رضا(ع) را به خاطر بازداشتن آن حضرت ازقیام و حفظ سلطنت‏خود مى‏داند و معتقد است: اگر امام(ع) دربارى مى‏شد، کمال عزت و احترام را به او مى‏گذاشتند و دستش راهم مى‏بوسیدند.
او مى‏گوید: حضرت رضا به رغم ابتلائات و مصیبتهاى معنوى که‏داشتند، اختلافى در امت ایجاد نکردند و با آرامش راه خود را به‏پیش بردند و آرامش ملت را حفظ کردند. در نگاه امام راحل،آستان قدس رضوى محل تجلى نور و مکان توجه ملائکه‏الله است. آن‏بزرگوار همواره مشتاق بود به پاى بوسى امام هشتم(ع) مشرف شود.
او مرکز ایران را حرم حضرت رضا(ع) مى‏دانست و امیدوار بود همه‏خدمتگزار آستان قدس رضوى باشند. امام خدمتگزارى به آن آستان‏را باعث‏خوشبختى و همه را محتاج توجه خاص حضرت رضا(ع)به شمارمى‏آورد. او مى‏فرمود:
همه در آن مرکز باید آستان بوسى کنیم و باید اظهار تاسف کنیم‏دستمان از آن جا کوتاه است.
همه حضرات ائمه (ع) از دیدگاه امام خمینى قدس سره داراى جایگاهى رفیع بوده‏اند. حضرت امام خمینى به تناسب مباحث مطروحه درباره آن حضرات و یا از چشمه جوشان معرفت آن مطالبى بیان فرموده‏اند.
در این نوشتار قطره‏اى از دریاى معارف امام خمینى در ارتباط به حضرات امام جواد، امام هادى و امام عسگرى (ع) ذکر مى‏شود.

سفارش امام رضا (ع) به امام جواد (ع)

در حدیث است که حضرت رضا (ع)به حضرت جواد (ع)مرقوم فرمود:«شنیدم غلامان تو وقتى سوار مى‏شوى تو را خارج مى‏کنند از در کوچک آنها بخل مى‏کنند و مى‏خواهند تو به کسى چیزى ندهى. به حق من بر تو که بیرون رفتن و داخل شدنت نباشد مگر از در بزرگ. و وقتى سوار شدى همراه خود طلا و نقره بردار و هیچ کس از تو سؤالى نکند مگر آنکه به او عطا نمایى. و از عموهاى تو هر کس از تو سؤالى کرد، کمتر از پنجاه دینار به او مده و اگر بیشتر خواستى بدهى اختیار با توست و من اراده کردم به این امر اینکه خداوند مقام تو را رفیع فرماید پس انفاق کن و ترس مکن که خداوند بر تو سخت گیرى فرماید.»

مالکیت‏خداوند از نگاه امام (ره)

حضرت امام در توضیحى پیرامون مالکیت‏خداوند مى‏فرماید:
بدان که مالکیت‏حق تعالى مثل مالکیت‏بندگان نیست. مملوکات خود را; و مثل مالکیت‏سلاطین نیست مملکت‏خود را چه که این‏ها اضافاتى است اعتباریه و اضافه حق به خلق از این قبیل نیست گر چه در نزد علماى فقه این طور مالکیت‏براى حق تعالى طولا ثابت است و آن نیز منافات با آن چه در این نظر ملحوظ و مذکور است ندارد ...
و اما مالکیت‏حق تعالى که به اضافه اشراقیه و احاطه قیومیه است مالکیت ذاته حقه است که به هیچ وجه شائبه تباین ازلى در ذات و صفاتش با موجودى از موجودات نیست ... چنانچه اشاره به این معنى ممکن است‏باشد،... و قول حضرت امام على النقى (ع):«و اعلم انه اذا کان فى السماء الدنیا فهو کما هو على العرش و الاشیاء کلها له سواء علما و قدرة و ملکا و احاطة‏»

نشاط در نماز

حضرت امام خمینى در کتاب «آداب نماز» آدابى را که براى تمام حالات نماز بلکه در تمام عبادات و مناسک ضرورى است مى‏شمارد.
از جمله آن آداب «نشاط و بهجت‏» است در این فصل امام خمینى قدس سره حدیثى را از امام حسن عسگرى (ع) نقل مى‏فرماید که چنین است:
«اذا نشطت القلوب فاودعوها و اذا نفرت فودعوها»
و این دستور جامعى است که فرموده‏اند در هنگام نشاط و بهجت قلوب ودیعه به آنها بسپارید. و در وقت نفار و گریز آنها را راحت‏بگذارید پس در کسب معارف و علوم نیز این آدب را باید منظور داشت و قلوب را با کراهت و تنفر وادار به کسب نکرد.

امام زمان(ع)

امام خمینى(ره) امام زمان را بزرگ مجاهد عالم بشریت مى‏داند ومعتقد است: براى اجراى عدالت، کسى جز مهدى موعود نبوده است...
هریک از انبیا که آمدند، براى اجراى عدالت آمدند و مقصود آنهااجراى عدالت در همه عالم بود، ولى موفق نشدند. حتى رسول‏الله(ص) که براى اصلاح و تربیت‏بشر و اجراى عدالت آمده بود،موفق نشد و کسى که موفق خواهد شد عدالت را در تمام دنیا اجراکند، چه عدالت در زمین براى رفاه مردم و چه عدالت در تمام‏مراتب انسانیت، حضرت مهدى موعود است که ذخیره الهى است.
«او ابر مردى است که جهان را از شرستمگران و دغلبازان تطهیرمى‏نماید; و زمین را پس از آن که ظلم و جور آن را فراگرفته، پراز عدل و داد مى‏نماید و مستکبران جهان را سرکوب و مستضعفان‏جهان را وارثان ارض مى‏نماید. و چه مسعود و مبارک است روزى که‏جهان از دغلبازى‏ها و فتنه‏انگیزى‏ها پاک شود و حکومت عدل الهى‏بر سراسر گیتى گسترش یابد و منافقان و حیله‏گران از صحنه خارج‏شوند و پرچم عدالت و رحمت‏حق تعالى بر بسیط زمین افراشته گرددو تنها قانون عدل اسلامى بر بشریت‏حاکم شود و کاخهاى ستم وکنگره‏هاى بیداد فروریزد و آنچه غایت‏بعثت انبیا علیهم‏صلواه‏الله و حامیان اولیاعلیهم السلام بوده، تحقق یابد وبرکات حق تعالى بر زمین نازل شود و قلمهاى ننگین و زبانهاى‏نفاق افکن شکسته و بریده شود و سلطان حق تعالى بر عالم پرتوافکن گردد و شیاطین و شیطان صفتان به انزوا گرایند وسازمانهاى دروغین حقوق بشر از دنیا برچیده شوند; و امید است‏که خداوند متعال آن روز فرخنده را به ظهور این مولود فرخنده‏هرچه زودتر فرا رساند و خورشید هدایت و امامت را طالع‏فرماید.» امام خمینى(ره) صاحب اصلى انقلاب اسلامى را حضرت‏مهدى(عج) مى‏داند. تقویت ایمان ملت ایران را یکى از علائم ظهوربقیه‏الله - ارواحناله الفداء بر مى‏شمرد. نیمه شعبان رابزرگترین عید مسلمانان و بلکه بشر مى‏خواند و مى‏فرماید: بایدخود را براى آمدن آن حضرت آماده کنیم.

پیامبر اکرم(ص)

در پایان این مقاله و در بخش ویژه به ذکر گفتار و نوشتار امام‏خمینى(ره) در باره پیامبر اکرم(ص) مى‏پردازیم:
آن بزرگوار ولادت پیامبر(ص) را ولادت خیرات و برکات و کوبیدن‏ظلم و خاموش شدن بتکده‏ها و آتشکده‏ها مى‏شمارد. و گسترش توحید وعدل در عالم را به واسطه پیامبر(ص) مى‏داند.
امام در باره منزلت اجتماعى پیامبر(ص) مى‏فرماید: ایشان ازمیان مستضعفان برخاست و از طبقه سه، و از توده بود.
ایشان شبانى کرده بود، ولى به سبب لیاقت ذاتى که داشت، خداونداو را انتخاب کرد.
در نگاه امام راحل(ره)، پیامبر(ص) عابدى مقید به نماز،خیرخواه مردم، فروتن و خوش اخلاق و زاهد بود:
به قدرى ریاضت کشید و قیام براى حق کرد که قدمهایش ورم کرد واز سوى خدا آیه (ماانزلنا علیک القرآن لتشقى) نازل گشت.
جبرئیل کلید خزائن ارض را براى ایشان آورد، ولى آن حضرت تواضع‏کرد و فقر را فخر خود دانست.
از بعضى زنهاى رسول خدا نقل شده است: رسول الله(ص) با ما صحبت‏مى‏کرد و ما با او صحبت مى‏کردیم چون وقت نماز مى‏شد، گویى او مارا نمى‏شناخت و ما او را نمى‏شناختیم; زیرا به خدا اشتغال پیدامى‏کرد.
ایشان وقتى کفار را ملاحظه مى‏کرد مسلمان نمى‏شوند، غصه مى‏خورد.
مى‏خواست همه به عالم نور برسند و مبعوث شده بود براى این که‏هیاهوهایى را که در دنیا براى رسیدن به قدرت هست، از بین ببردو خدا خواهى در مردم ایجاد کند.
پیغمبر اکرم خدمتگزار مردم بود. با آن که مقامش آن گونه بود،ولى خدمتگزار بود و خدمت مى‏کرد. پیغمبر اکرم، که شخص اول وبنیانگذار اسلام و هدایت مردم بود، آیا هیچ وقت‏سلطه‏جو بود؟ باهمین اشخاصى که رفقایش بودند، همه باهم دور هم مى‏نشستند. سیاه‏و سفید مطرح نبود.
از طریق عامه منقول است که پیغمبرخدا(ص) وقتى غضب مى‏فرمود اگرایستاده بود، مى‏نشست; و اگر نشسته بود، به پشت مى‏خوابید، غضبش‏ساکن مى‏شد. در صورتى که محارم الهى هتک مى‏شد، یارى مى‏جست وفقط براى خدا غضب مى‏نمود.
امام شیوه امامان‏علیهم السلام و اولیاى خدا و انبیا را حسن‏معاشرت و رفتار انسانى و الهى مى‏داند و مى‏فرماید: آنها خود راخدمتگزار مردم مى‏دیدند و کارهایى را که باید انجام دهند، باحسن رفتار انجام مى‏دادند.